موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطره ای از زندگی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان

حقوقش رو گرفت و از سپاه مریوان اومد بیرون

دید یه زن بچه به بغل کنار خیابون نشسته و گریه میکنه

رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟!!!

زن گفت: شوهر بی غیرتم من و بچه ی صغیرم رو ول کرده رفته تفنگچی کومله شده به خدا خیلی وقته بک شکم سیر غذا نخوردیم

حاج احمد بغضش گرفت بلافاصله دست کرد جیبش و همه ی حقوقش رو دو دستی گرفت

سمت زن و گفت: به خدا من شرمنده ام! این پول ناقابل رو بگیرید هدیه مختصری است.

فعلا امور خودتون رو با اون بگذرانید نشانی تون رو هم بدهید به برادر دستواره بعد از این مواد خوراکی شما رو خودش میاره

درب خانه بهتون تحویل میده


و رحمت خدا بر شهداء باد که به ما آموختند چگونه بهتر رفتن را



+ نوشته شـــده در دوشنبه 93 تیر 23ساعــت ساعت 4:7 عصر تــوسط مریلا چراغچی | نظر بدهید